۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه

کلاغ نجاست خوار یا طرفدار خاتمی!؟


متن زیر بخشی از یادداشت یکی از یاران آقای خاتمی است که البته همشیره مکرمه ایشان هم توفیق پیدا کرده اند و عروس مقام عظمای ولایت شده اند . خیلی خیلی متأسفم که ناچارم علیرغم میل باطنی ، لحظاتی نجابت را کنار بگذارم وداستانی را تعریف کنم . اگر کسانی فکر می کنند لحن من تند است به این فرد که مفتخر است حلقه وصل رهبر و آقای خاتمی است تذکر دهند و به او بگویند که او واربابانش کوچک تر از آن هستند که تحریم کنندگان انتخابات را اینگونه مورد اهانت قرار دهند .می گویند کلاغی ، صبح ناشتا مشغول خوردن نجاست بود . کسی به او رسید و گفت این چه کاری است که می کنی . کلاغ گفت : « مگر نشنیده ای که لقمة الصباح مسمار البدن »؟( معناي تحت ا للفظي اين جمله آنست كه صبحانه مانند ميخ - مایه استخکام وقوت ـ براي بدن است ) آن فرد در جواب گفت : « نجاست خوردنت کم است برای توجیه آن ، حدیث هم ، جعل می کنی؟»اقایان برای آنکه یک کار عجیب و سؤال برانگیز را توجیه کنند چه نجاست خواری ها می کنند! ازعقلای آن طرفی خواهش می کنم پرونده این موضوع را ببندند و بیش از این با توهین به کسانی که کار آقای خاتمی را قبول ندارند ، باعث نشوند که رسوایی نظام در برگزاری انتخابات و بی رونقی نمایش انتخاباتی ، تحت الشعاع ، قرار بگیرد . آقای خاتمی ، توجیهات خود را ارائه کرده و کسانی که بخواهند آن را بپذیرند همان را خواهند پذیرفت اما توضیحات بی ادبانه برادر عروس مقام عظمی ، بیش از آنکه به اقای خاتمی کمک کند به زیان او خواهد بود . حالا متن را بخوانید «پرسش بزرگ اینجاست چه کسانی از تحریم انتخابات سخن گفتند؟ دو دسته و گروه در این فضای آلوده نقش عمده داشتند: نخست معارضان و دلبستگان و وابستگان که خارج از کشورکه قربانی توهم خویش شده‌اند و همه عظمت احاد عظیم مردم را در حلقه بسته خویش می‌پندارند و ابزار دست کینه‌ورزان و بدخواهان و بدپنداران شده‌اند و از احساسات و عاطفه‌شان به بدترین وجه آن سوء استفاده می‌شود و آن کسان که قربانی دام سرویس‌های اطلاعاتی شده‌اند و هم اینک سخن از زوال و پایان جمهوری اسلامی می‌گویند و تمام هم و غم ایشان براندازی است و دسته دگر تندروهای داخلی هستند که تاب تحمل دیگران و احترام به فکر و اندیشه دیگران را ندارند. آنها همه چیز و همه کس را به صورت انتزاعی در بادی نظرات بسته خود می‌بینند و همواره حلقه قدرت و دوستـــــــان خود را بسته‌تر می-‌کنند و و قصدشان این است که انقلاب و جمهوری اسلامی ایـــــــــــــران را از وجود تکثر آراء و اندیشه‌ها بی‌بهره می سازند.»

۲ نظر:

  1. این کامنتیست که بر نوشته شما در باره بازنشستگی در سایت خود نویس نوشتم فکر کردم شاید انرا انجا نحوانده باشید این بود که مزاحمتان شدم
    با سلام جناب اقای واحدی ..با دلایلی که مطرح نموده اید به نظر منطقی میاید ..پیشنهادی دارم برایتان شخصی مثل شما که به هر حال صاحب تجاربی است بهتر است در اگاهی مردم ایران هرچند اندک اندک وبا اهستگی ولی پیوسته ومداوم کوشش نماید ..برای شما در این شرایط به راه انداختن یک فاروم سیاسی اجتماعی امکانپذیر است که با مطرح کردن مسائل مختلف وپاسخگوئی به سوالات متفاوت وبه بحث وگفتگو گذاشتن مباحث گوناگون از این فضای مجازی ازاد به منظور تمرین دمکراسی استفاده درست شود گرچه که مسلما دمکراسی قاعدتا در فضای واقعی به شکل ایده ال تمرین میشود ولی از انجائیکه برای ما ایرانیان هم اکنون چنین فضای ازادی وجود ندارد از این حد اقل استفاده کنیم ..ناگفته نماند که در این فضا از انجائیکه افراد میتوانند فقط به واسطه نظراتشان شناخته شوند نه با هویت نامی وفیزیکیشان بنابراین چه بساباازادی بیشتری نظرات مطرح شود چرا که ما ایرانیان به واسطه حکومتهای دیکتاتوری چند هزار ساله خود در فضای واقعی از ابراز نظرات واقعی خود پرهیز داریم وناخود اگاه میترسیم حتی اگر درکشورهای ازاد باشیم ما فقط از حکومت خود نمیترسیم بلکه از دوستان خود نیز وحشت میکنیم برای ابراز عقیده خود چرا که فکر میکنیم ممکن است مورد تهمت وافترا قرار بگیریم ..چرا که معمول ما ایرانیان اینست که وقتی با نظری مخالف نظر خود برخورد میکنیم قبل از انکه اصلا به نظر فکر کنیم میکوشیم تا گوینده نظر را شناسائی کرده واو را به این گروه یا ان گروه مرتبط کنیم واز این گروه یا ان گروه ذینفع سازیم وخود را از بار نظر مخالف بدینگونه رها سازیم واصلا به نظر او حتی لحظه ای هم نیاندیشیم ..بنابراین اگر شما در این دوران بازنشستگی بتوانید در جهت اافزایش اگاهی وتمرین دمکراسی مردم استفاده کنید شاید بهترین باشد ...پیشاپیش از زیاده گوئی معذرت میخواهم

    پاسخحذف
  2. اقای واحدی شما که از اقای کروبی پشتیبانی می کنید واقا برایتان متاسفم جون که اقای کروبی را نمی شناسید1-پدر ایشان شیخ احمد کروبی بود که در الیگودرز گدای زور گیر بود و مال مردم را میبرد و به انها می گفت این را بجای خمس و زکات می برم و مردم الیگودرز از دست این ادم بجان امده بودند و اختیار مال خودرا مغازه داران نداشتند 2- مهدی که شما وعده ای از مردم ایران که اورا نمی شنا سید .ایشان از قول معلمش تنبل ترین فرد کلاس بوده که پدرش گفته ایشان درسخوان نخواهد شد و بعلت فقر و بد بختی ایشان را به قم می فرستد 3- مردم الیگودرز ایشان را خوب میشناسند ودر دور اول انتخابات به او رای ندادند و چون رقیبش که نسبت باو رای بالایی داشت اورا رد کردند وایشان به مجلس وارد شد مردم انقدر از ایشان متنف رهتند وقتی که به الیگودرز امد کفشهایش را دزدیدند و به او انگشت کردند تا اینکه فرار کرد من نمیدانم تو چقدر ادم بدبختی هستی که از ایشان دفاع می کنید نا مدتی دیگر در الیگودرز کتابی چاپ خواهند کرد تا اقای کروبی گدازاده را که با مال مردم ودزدی بزرگ شده بهتر بشناسیددست از پشتیبانی این گدا زاده بردارید هر وقت که شما از ایشان پشتیبانی می کنید مردم الیگودرز شما را مسخره می کنندچطور شما می خواهید از در کون میمون گل بچینید

    پاسخحذف