۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

وقیح ترین دروغ گویان



در سالهای گذشته وقبل از آن که حوادث کودتای انتخاباتی ، پرده از تزویر و فساد حاکمان فعلی ایران برداردبسیاری از مردم در نماز عید فطر شرکت می کردند .تعداد حاضران در این مراسم معنوی نشان می دادکه برای بسیاری از نماز گزاران ، مهم نیست که چه کسی امامت نماز عیدفطر را به عهده داردبر همین اساس ، نماز در مصلای تهران برگزار می شد . اما حوادث پس از انتخابات ،آنچنان از ائمـــــــه جمعه حکومتی و در رأس آنها رهبر جمهوری اسلامی ،

مشروعیت زدایی کرده که اقـــــــایان ناچارشده اند نماز امسال را در دانشگـــــــاه تهران

بر گزار کنندتا کاهش شدید تعداد شرکت کنندگان ،حداقل در دوربین های تلویزیونی به چشم نیاید.اما کسانی که در وقاحت ،دست بی شرم ترین دروغگویان رااز پشت بسته اند هم زمان باانتقال محل برگزاری نمازبه دانشگاه تهران ، ادعا کرده اند که در نماز امسال حدود چهار میلیون نفر شرکت خواهند

کرد !سال گذشته پس از رحلت مرحوم آیت اله منتظریروزنامه کیهان برای آنکه به خیال خام خوداز شأن آن مرد بزرگ بکاهد ادعا کرد که « طول جمعیت تشییع کننده ایشان ، یکصد وپنجاه متروعرض مسیر تشییع معادل سی متر بوده است و لذا تعداد تشییع کنندگان حداکثر پنج هزار نفر بوده استالبته در همان زمان ، رسانه های مستقل ، طول چند کیلومتری تشییع کنندگان رانشان دادند تا یک داغ دیگر بر دل ارباب کیهان افزوده شود . اما اگر آمار وارقام کیهان درست باشدباید مسیری به عرض سی مترو طول یکصد وسی وسه کیلومتر ، از نماز گزاران مملو باشدتا ادعای دروغپردازان حکومتی در مورد نماز چهار میلیونی محقق شود که نه عرض هیچیک از خیابان های اطراف دانشگاه به سی متر می رسد و نه هیچگاه در بزرگ ترین تجمعات حکومتی . طول جمعیت به ده کیلومتر هم نرسیده است . تعداد جمعیت قابل پذیرایی در دانشگاه تهران هم با توجه به طول وعرض آن به ده هزار نفر هم نخواهد رسید پس می توان حدس زد که پشت سر این ادعای مسخره چه کیسه ای دوخته اند.احتمالا حضرات به دست بوس اقا رفته اند و او راقانع کرده اند که برای زدن تودهنی محکم به دشمنان ، لازم است جمعیت چهار میلیونی ازسراسر کشور جمع آوری وبه تهران بیاید.لابد هزینه پیش بینی شده برای ایاب وذهاب این جمعیت خیالی و پذیرایی از آنها رقمی بین بیست تا سی هزارنومان برای هرنفر خواهد بود و به این طریق مبلغی بین یکصدتایکصد وپنجاه میلیارد تومان دریافت خواهند کرد وبا یک جمعیت چهل پنجاه هزار نفره که دانشگاه تهران و خیابان های اطراف آن را پُر خواهد کرد سر وته قضیه را به هم می آورند .

لینک گزارش سایت های اصولگرا

در این مورد را ببینید و خودتان قضاوت کنید


http://jahannews.com/vdccm1qs42bq118.ala2.html


مست بودم اگر.......


مدتی است که مسابقه « حرف بی حساب » در دولت کودتایی ایران ، دردسرهای فراوانی برای احمدی نژاد و همکاران بی کفایت او ایجاد کرده است . این « شیران کاغذی » پس از آنکه با تکیه بر سلاح و خشونت ، شیران واقعی ملت ایران را دربند کردند گویی در خصوص قدرت واقعی خویش دچار توهم شدند و همین توهم ، تاکنون گرفتاری ها وزحمات فراوانی برای ایشان ایجاد کرده است . چندی قبل ، معاون اول احمدی نژاد که توسط برخی « خودی ها » به اختلاس چهارصد میلیاردتومانی متهم شده است برای انحراف اذهان عمومی از افتضاح مالی خود ، به درشت گویی نسبت به دولت و مردم انگلیس روی آورد . این سخنان با آب و تاب فراوان در رسانه های داخلی ـ به ویژه خبرگزاری های نزدیک به دولت ـ منعکس شد . ساعاتی پس از انتشار این سخنان ، سفارت انگلیس در تهران با صدور بیانیه ای به اظهارات معاون اول احمدی نژاد اعتراض کرد . دولت مرعوب ایران که سه سال قبل بلافاصله پس ازضرب الاجل چهل وهشت ساعته تونی بلر ، پانزده ملوان انگلیسی را آزاد کرده بود یکبار دیگر رعب خود از دولت فخیمه انگلیس را به نمایش گذاشت و اعلام کرد « اظهارات معاون اول ، به صورت غیر دقیق ترجمه شده است .» در آن زمان ، منتقدان داخلی دولت ایران ترجیح دادند برای ختم به خیر شدن ماجرا سکوت پیشه سازند . لذا هیچکس از مقامات دولت سؤال نکرد که «‌مگر اظهارات مقا م های ایرانی به زبانی غیر فارسی مطرح می شود که خبرگزاری های داخلی در ترجمه آن مرتکب اشتباه شده اند؟» چند روز پس از آن درشت گویی و عقب نشینی مفتضحانه ، اظهار نظر نسنجیده حمید بقایی ـ یکی از نورچشمی های آقای مشایی در دولت احمدی نژاد ـ در خصوص کشتار ارامنه توسط دولت عثمانی ، موجب اعتراض جدی دولت ترکیه شد . این بار ، منوچهر متکی مآمور شد که تلفن به دست بگیرد وبرای مقامات ترکیه توضیح دهد که « آنچه خبرگزاری رسمی دولت از اظهارات معاون احمدی نژاد منعکس کرده ، دقیق نبوده است ». هم زمان با این «‌ ماله کشی های زبونانه » برخی از فرماندهان سپاه که به احمدی نژاد نزدیک هستند طی مصاحبه های رسمی ، به تهدید همسایگان ایران وسایر کشورهای جهان پرداختند . به فاصله چند روز از انعکاس وسیع این تهدیدهای توخالی ، روابط عمومی سپاه با صدور بیانیه ای تلاش کرد به رفع ورجوع موضوع بپردازد . هنوز این مسئله به سامان مناسبی نرسیده بود که دو اظهار نظر مقامات رسمی دولت ، بار دیگر توجهات منطقه ای و جهانی را به طرف ایران جلب کرد . نخستین اظهار نظر مربوط به « آدمک احمدی نژاد در وزارت اطلاعات » و دومی متعلق به رئیس دولت کودتا بود . حیدر مصلحی که تنها به داشتن عنوان « وزیر اطلاعات » دل خوش است به دستور رئیس خود ،از اظهارات نماد بی دینی ـ شیخ احمد جنتی ـ حمایت کرد واعلام نمود « کمک یک میلیار دلاری خارجی ها به سران جنبش سبز ، واقعیت دارد. » جنتی ادعا کرده بود این کمک توسط سران دولت سعودی و باهدف سرنگونی جمهوری اسلامی ، صورت گرفته است . هم زمان ، احمدی نژاد هم گفت که « اگر ایران تهدید شود پاسخ ما همه کره زمین را شامل خواهد شد. » اما این پُرگویی ها نیز برای دولت متزلزل احمدی نژاد ، زحمت ساز شد و اورا ناچار کرد در بعد از ظهر گرم یک روز از ماه رمضان ، امیر قطر را به زحمت بیندازد تا به ادعای روزنامه کیهان ، پیام دوستی او را به مقامات منطقه برساند . اما چه کسی است که نداند منظور از مقامات منطقه ، کسی نیست جز پادشاه قدرتمند و خردمند عربستان . روزنامه کیهان که در دو سه هفته گذشته ، سردمدار طرح ادعای « ارتباط مشکوک سران جنبش سبز با مقامات سعودی » بود امروز ـ سه شنبه ـ با ذوق زدگی فراوان از سفر امیر قطر به عربستان برای انتقال پیام دوستی احمدی نژاد به مقامات آن کشور خبر داده است . احمدی نژاد که در به کار گیری عبارات کوچه بازاری و گاه بی ادبانه در تریبونهای بین الملی تبحر خاصی دارد احتمالا این پیام عامیانه ایرانی را برای پادشاه عربستان فرستاده که « مست بودم اگر …..» هم زمان با سفر التماس آلود احمدی نژاد به قطر ، کمی آن طرف تر در مصر ، مقامات آن کشور سفر منوچهر متکی به قاهره را لغو کردند تا او بداند اظهار نظر در مورد مذاکرات صلح خاورمیانه در صلاحیت او نیست واگر هم قرار بر اظهار نظر باشد استفاده از عبارات کوچه بازاری که سکه رایج در دولت احمدی نژاد است می تواند دردسرساز شود . متکی هم که در سفر به قطراعتراف رئیس خود به « مست بودم اگر…» را از نزدیک شاهد بوده است تصمیم گرفت سخنان هفته گذشته خود در مورد« مذاکره کنندگان فلسطینی » را پس بگیرد و بار دیگر رسانه های مجیز گوی دولت در ایران را « عامل انعکاس غلط اظهارات خود » معرفی کند !

البته امروز کمتر کسی در دنیا ، سخن مقامات دولت کودتایی احمدی نژاد را جدی می گیرد . معذرت خاهی های ذلیلانه سران این دولت نیز تأثیر زیادی بر دیدگاه های منطقه ای و جهانی نسبت به دولت متزلزل ایران ندارد. اما در این میان ، مردم ایران بایستی تأمین کننده « هزینه باج دهی های کلان » به سایر کشورها باشند که برای جبران اظهارات بی ادبانه یا تهدید آمیِز« احمدی نژاد و یارانِ مست او » صورت می گیرد .

۱۳۸۹ شهریور ۱۵, دوشنبه

سریال « تودهنی » ها و تکلیف ما




یک سال پیش در چنین ایامی مردم ایران ناچار بودند ابراز شیفتگی های مشمئز کننده آقای خامنه ای نسبت به احمدی نژاد را بشنوند و به آینده نگران کننده کشور ایران بیندیشند . آن روز، بسیاری از افراد می دانستند که مجیز گویی های رهبری در خصوص « رئیس جمهورِ دست ساز خود »، به خاطر اعتقاد او به معجزه گری احمدی نژاد نیست بلکه کینه ورزی آقای خامنه ای نسبت به مجموعه کسانی که نتیجه کودتای انتخاباتی را نپذیرفته بودند « رهبرِ کینه جویِ جمهوری اسلامی » را وادار می کرد تا بیش از اعتقاد واقعی خویش ، از رئیس بی کفایت دولت ، حمایت وتمجید کند . اما احمدی نژاد بهتر از دیگران خود را می شناخت و می دانست لایق اینهمه تجلیل و تکریم نمی باشد . او خیلی زود به رمزِ حمایت های رهبری از خود پی بُرد و دانست که آقای خامنه ای برای تسکین قلب خود در برابرمخالفان ، به حمایت افراطی از رئیس جمهور کودتایی نیاز دارد. بر همین اساس از نخستین روزهای معرفی به عنوان رئیس دولت دهم ، احمدی نژاد سوءاستفاده از نیاز رهبری به خود را آغاز کرد که واضح ترین نماد این سوءاستفاده ، برخورد قلدر مأبانه با حکم رهبری برای عزل مشایی بود . او یک هفته تمام ، دستور آقای خامنه ای را به کناری نهاد وآنگاه که ناچار به اجرای آن دستور شد احکام متعدد برای مشایی صادر کرد و در کنار واگذاری فله ای اختیارات به مشایی ، به هر بهانه ای به تمجید از رئیس دفتر خود پرداخت تا نشان دهد یک موی مشایی را با تمام حیثیت رهبری و مراجع تقلید ، عوض نمی کند . احمدی نژاد هنگامی که مطمئن شد رهبری نمی تواند برخورد جدی با او انجام دهد گردنکشی های خود را به حوزه های دیگر نیز تسری داد . اوج این گردنکشی ها هنگامی آشکار شد که احمدی نژاد برای تثبیت موقعیت بین المللی خویش ، سعید جلیلی را مأمور مذاکره با معاون وزیر خارجه امریکا کرد و با اروپاییان هم بر سر ارسال اورانیوم غنی شده به فرانسه به توافق رسید . آن روز آقای خامنه ای متوجه شد که اگر در عرصه داخلی نمی تواند ترمز احمدی نژاد را بکشد لاقل در عرصه بین المللی بایداو را ناکام بگذارد و گرنه در آینده ای نه چندان دور ، باید فریاد سردهد که « نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم ». این نگرانی بلافاصله به سه سخنگوی رهبری منتقل شد و در نیمه مهرماه ۸۸، احمد جنتی در نماز جمعه تهران و حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان ، به مخالفت علنی با دو پروژه مهم احمد نژاد پرداختند ، علی لاریجانی هم زبان به طعن کسانی گشود که « در جریان مذاکرات هسته ای فریب غربی ها را خورده اند » . احمدی نژاد در این موضوع نیز مانند داستان مشایی،رفتار کرد . او اگرچه در ظاهر با اراده کلی رهبری هراهی نمود اما در یک گفتگوی صریح تلویزیونی ، زبان به انتقاد از مخالفان تبادل سوخت گشود و اظهار امیدواری کرد که این مخالفت ها تنها از سر ناآگاهی باشد ! رئیس دولت کودتا ، که اولا در کمتر از سه ماه به دو عقب نشینی تحقیر آمیز تن داده بود وثانیا می دانست بدنام ترین رئیس دولت ایران در داخل وخارج کشور است به شدت احساس خطر کرد . او برای رفع خطر احتمالی ، یارگیری از میان افراطی ترین حامیان رهبری را آغاز کرد . نخستین اقدام احمدی نژاد ، واگذاری مسئولیتی مهم به سعید مرتضوی بود . او با این اقدام ، به «نیروهای سرکوب گر» یاد آوری کرد که وقاحت او در حمایت علنی از قاتلان مردم ، صدها برابر بیشتر از آقای خامنه ای است و هریک از سرکوب گران که آینده بهتری می خواهد باید به جناح احمدی نژاد بپیوندند! واگذاری فله ای پروژه های بزرگ اقتصادی به سپاه ، دومین اقدامی بود که احمدی نژاد برای یار گیری و تقویت جبهه داخلی خود انجام داد .علیرغم افشای اختلافات و آغاز یارگیری های علنی احمدی نژاد ، کمتر کسی گمان می کردتنها چهارده ماه پس از کودتای بیست ودوم خرداد هشتاد وهشت، رهبر کودتا و رئیس جمهور دست ساز او ، اینگونه در برابر هم بایستند و علنا به یکدیگر « تو دهنی » بزنند. البته در تمام یک سال گذشته ، اتفاقاتی افتاده که بهترین تعبیر برای همه انها « تودهنی متقابل دو شریک کودتا »بوده است اما در دو هفته اخیر ، برحجم تقابل ها افزوده شده است . نخستین تقابل جدید ، زمانی رخ داد که آقای خامنه ای ، بر خلاف میل احمدی نژاد ،از وحت در داخل کشور سخن گفت . بر همگان مشخص بود این «وحدت خواهی ظاهری » ، از پشتوانه واقعی برخوردار نیست اما همین قدر که عده ای از اصولگرایان ، بر جذب حداکثری در داخل پافشاری کردند احمدی نژاد دانست که رهبری به دنبال ارسال پیامی برای او بوده تا قدری حواس خود را جمع کند و اگر به گردن کشی ها ادامه دهد ممکن است اتحادی نانوشته میان رهبری و همه مخالفان احمدی نژاد برقرارشود ؛ اتحادی که نتیجه آن ، سرنوشتی خطرناک برای رئیس نامشروع و منفور دولت خواهد بود . بر همین اساس ، او« وزیر بی اراده اطلاعات » را مأمور کرد بر حجم گزافه گویی های خود بر علیه سران جبهه اصلاحات بیفزاید تا همگان باور کنند اقای خامنه ای بدون هماهنگی احمدی نژاد حق ندارد در مورد یک موضوع مهم سخنی بگوید. نگارنده بر این باور است که وحشی گری ها در برابر منزل شیخ شجاع اصلاحات هم نقشه ای است که با همین هدف توسط حامیان احمدی نژاد طراحی و اجرا شده است. همچنین احمدی نژاد باردیگر از آمادگی خود برای مذاکره با اوباما خبر داد تا نشان دهد برای زد و بندهای خارجی ، نیازی به اجازه رهبری ندارد.اما آقای خامنه ای هم بی کار ننشسته است . او از یک سو از گردن کشی های احمدی نژاد عصبانی است و از سوی دیگر با گذشت یک سال از حمایت های کینه توزانه از رئیس دولت ، زمان را برای فاصله گرفتن از احمدی نژاد مناسب یافته تا بی کفایتی های دولت دست نشانده ، بیش از این دامن اورا نگیرد . آقای خامنه ای ، این فاصله گیری رابا دادن چراغ سبز به اصولگرایان برای لجن مال کردن احمدی نژاد آغاز کرد. او که در برابر حملات شدید اصولگرایان به احمدی نژاد ، سکوت بی سابقه ای رادر پیش گرفته بود به محض آنکه رئیس دولت کودتا بر آمادگی خود برای مذاکره با اوباما پافشاری کرد در مقابل او موضعی سخت گرفت ومذاکره با امریکا را ردکرد . چند روز پس از این تودهنی ، احمدی نژاد و نوچه های او ـ که به ناحق « هیئت وزیران » نامیده می شوند ـ به دیدار رهبری رفتند . در این دیدار . رئیس دولت گزارش های بلند بالا از موفقیت های مشعشع دولت خود ارائه نمود اما این بار فی المجلس ، چند تودهنی از رهبری دریافت کرد . احمدی نژاد از « گسترش عدالت » در دولت خود سخن گفت واین پاسخ را دریافت کرد که « درباره تحقق عدالت باید معیارها و شاخص های روشنی را تدوین کرد تا سنجشِ تحقق ِ عدالت در بخش های مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، آموزشی ، فرهنگی ودیگر عرصه ها با توجه به شاخص ها ، امکان پذیر شود » (۱).احمدی نژاد بر سرعت تحقق اهداف در دولت خود تأکید کرد وبا این تودهنی آشکاررهبری مواجه شد که « باید دولت ،افرادی را مأمور کند که عاقلانه ، با تدبیر وتدبر به این پرسش اساسی پاسخ دهند که آیا پیشرفت در سند چشم انداز ، متناسب با زمان طی شده بوده است یا نه؟» احمدی نژاد با آب و تاب فراوان ، هشتاد ویک سفر خارجی خود و حضور هفتاد هیئت خارجی در ایران را نشانه « رویکرد فعال » دولت خود در عرصه بین المللی دانست اما این پاسخ محکم را از آقای خامنه ای شنید که « آنچه بیشتر از تحرک ورفت وآمد سیاسی باید مورد توجه قرار گیرد روح و محتوای دیپلماسی است » (۲) رهبر جمهوری اسلامی با این اظهار نظر ، نه تنهابر ادعاهای گوش خراش احمدی نژاد درخصوص موفقیت بین المللی دولت خود مُهر بطلان زد بلکه با تصریح بر « تمرکز همه مسائل مرتبط با سیاست خارجی در وزارت امور خارجه » (۳) جدید ترین اقدام احمدی نژاد در گزینش مشایی و سه نفر دیگر به عنوان نمایندگان ویژه رئیس دولت را تخطئه نمود . احمدی نژاد در گزارش حضوری خود به رهبری ادعا کرد که « تمرکز اصلی دولت دهم ، بخش فرهنگ است » اما آقای خامنه ای که تصمیم داشت در حضور زیردستان احمدی نژاد او را خُرد کند اینچنین پاسخ داد کارهای ویترینی و تشریفاتی در مسائل فرهنگی ، نه تنها فایده ندارد بلکه ضررهای مشخصی به همراه می آورد »(۴). البته احمدی نژاد هم نشان داد که مایل نیست در « تودهنی زدن » از رهبری عقب بماند . او به خوبی می داند تأکید رهبری بر« پرهیز از کارهای موازی در سیاست خارجی » و « مسئولیت وزارت خارجه نسبت به همه مسائلی که به نوعی با سیاست خارجی وروابط با دیگر کشورها مربوط می شود » مفهومی جز لغو احکام صادره برای مشایی و سه همدست او به عنوان نمایندگان ویژه رئیس جمهور ندارد ، اما با گذشت یک هفته از این اظهار نظر صریح رهبری ، احمدی نژاد هیچ اعتنایی به این امریه رهبری نکرد تا این بار با «‌بی اعتنایی » ، تو دهنی بزند . حرکت عجیب دیگر احمدی نژاد که مفهومی جز تودهنی به رهبری نداشت عدم شرکت او در نماز جمعه روز قدس بود . او که به عنوان ناطق قبل از خطبه ، از تریبون نماز جمعه تهران سخنرانی می کرد بلافاصله پس از اتمام سخنرانی خود ، دانشگاه تهران را ترک کرد تا پشت سر سید احمد خاتمی نماز نخوانَد زیرا او اخیرا انتقاداتی را متوجه مشایی نموده بود ! احمدی نژاد با این کار در واقع نشان داد هرکس کوچک ترین سخن انتقادی نسبت به نزدیکان رئیس دولت برزبان بیاورد از نظر احمدی نژاد « غیر خودی » تلقی می شود . مفهوم واضحِ ترک دانشگاه ـ قبل از اقامه نماز جمعه ـ این بود که رئیس دولت به سخنان رهبری در خصوص اتحاد وهمدلی در میان نیروهای وفادا ر به اصول ، وقعی نمی گذارد وتوصیه سه روز قبل آقای خامنه ای بر « انتقاد پذیری دولتمردان » را به هیچ می انگارد . شتاب گیری روند « تودهنی های متقابل رهبری و احمدی نژاد » و هم زمانی آن با افزایش بن بست های سیاسی و اقتصادی در کشور، می تواند امیدها به شکست کودتاگران را افزایش دهد اما این امیدواری برای فردا نباید ما را نسبت به سرنوشت امروز کسانی که حذف آنها ، هدف مشترک رهبری و احمدی نژاد است غافل کند .

پی نویس

------------------------

(۱) تا (۴) اظهارات آقای خامنه ای در دیدار با اعضای دولت به نقل از خبرگزاری ایرنا

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

آخرین خبر از شیخ شجاع؛خار چشم کودتاگران یزیدی

همین الان با حسین آقا فرزند ارشد و غیور آقای کروبی صحبت کردم .مخفی نمی کنم که از میان کلماتش نگرانی نسبت به پدر مهربانش آشکار بود اما ترس نه! می گفت فکر نمی کردیم آمرانِ این اراذل واوباش تا این حد دست عوامل خود را باز بگذارند که در ماه رمضان اینگونه اوباش گری کنند .به گفته حسین کروبی تا دقایقی پیش ، چهار یا پنج سرباز نیروی انتظامی در محل حضور داشتند که هیچ کاری نمی کردند اما همان ها را هم بردند واکنون منطقه در تصرف کامل اراذل واوباش است .به گفته حسین ، حمله کنندگان با خیال آسوده وبدون هیچگونه مانعی ، از دیوارها بالا رفته اند وسیم تمام تلفن ها را قطع کرده اند . در همان لحظاتی که با حسین صحبت می کردم سردسته اراذل واوباش به یارانش می گفت که « همه شیشه ها تا طبقه سوم خرد شده حالا نوبت طبقه چهارم است » به هر حال به نظر می رسد تمام حملات پنج روز گذشته ، بهانه ای برای اوباش گری امروز و جلوگیریاز حضور شیخ در راهپیمایی بوده است که همین مسئله نشانه ترس کودتاگران از پایگاه مردمی شیخ حتی در میان راهپیمایان روزر قدس است حسین آقا می گفت اراذل و اوباش دارند خودشان را برای ورود به منزل آماده می کنند وتنها مانع آنها فقط محافظان جان بر کف شیخ هستند